ب: توحید و خداشناسی در صحیفه
توحید یعنی یکتایی و بیهمتایی خدا که در سرلوحه گفتار و برنامههای پیامبران و اولیای خداوند بوده است و در بحث خداشناسی نخستین عنوان، همان بحث وحدانیّت و یکتایی خدا و در قرآن صدها آیه پیرامون توحید است و ضدّ آن شرک، از بزرگترین گناهان و اساس انحرافات و کژرویها بوده و موجب هرگونه پلیدی و گناهان نابخشودنی است.
پیامبر اکرم(ص) به یکی از یارانش به نام عبدالله بن مسعود فرمود:
«إيّاكَ أن تُشرِكَ بِاللّه ِطَرفَةَ عَينٍ وَ إن نُشِرتَ بِالمِنشارِ، أو قُطِّعْتَ، أو صُلِبتَ، أو اُحرِقْتَ بِالنَّارِ»[1]؛
«حتماً از همتا قرار دادن برای خدا گرچه به اندازه یک چشم به هم زدن اجتناب کن، هر چند با ارّه تو را بریده بریده کنند، یا تو را قطعه قطعه نمایند، یا به دار آویزند و یا با آتش بسوزانند.»
توحید شاخههای مختلفی دارد که اصلیترین آنها چهار شاخه است که عبارتاند از: ۔ توحید ذات ۲- توحید صفات 3- توحید عبادت ۴. توحید افعال.
توحید ذات؛ یعنی خداوند در ذات خود، وجود بسيط و مطلق است و هیچگونه مثل و شبیه ندارد؛ بنابراین عقیده، دوگانهپرستان که اعتقاد به یزدان، خدای خیر و نیکیها و اهریمن، خدای شر و بدیها دارند و همچنین عقیده به تثلیث مسیحیان که معتقدند خدا از «اَب، ابن و روحالقدس» تشکیل شده و در عین سه تا بودن یکی است، برخلاف مسیر توحید ذات میباشد.
قرآن بیچارگی مشرکان را با این مثال تجسم نموده میفرماید:
«وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ»[2]؛
«هر کس برای خدا همتایی قرار دهد، گویی از آسمان سقوط نموده و پرندگان (در وسط هوا) او را میربایند و یا تندباد او را به جای دوردستی پرتاب میکند.»
توحید صفات؛ یعنی معتقد باشیم که صفات خدا عین ذات او است، چرا که صفاتش نیز مانند ذاتش مطلق است؛ بنابراین جداناپذیر میباشد، نه مانند صفات بشر که بر او عارض شده و یک روزی نبود و اکنون در او هست و ممکن است روز دیگری از او جدا شود.
توحید عبادت؛ یعنی تنها باید خدا را پرستش کرد و از هرگونه معبود باطل دوری جست. بیشتر مبارزه پیامبران با اینگونه شرک بود، آنها با بتپرستی و ستارهپرستی و خورشیدپرستی و ... به عنوان شریک خدا مبارزه میکردند.
توحید افعالی؛ یعنی ما معتقدیم که موجود دیگری در آفرینش پدیدهها، یا در ربوبیّت و اداره و تدبیر نظام جهان، با ذات پاک خدا شرکت نداشته و ندارد و همچنین مالکیّت و حاکمیّت جهان هستی، مخصوص ذات پاک او است.
با این اشاره، به صحیفه سجّادیّه در رابطه با توحید و مبارزه با شرک نگاهی میافکنیم؛
1- در بند ۱۰ از دعای اول چنین میخوانیم:
«وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيّتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَيْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِي تَوْحِيدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّكِّ فِي أَمْرِهِ»؛
و حمد و سپاس ویژه خداوندی است، چرا که خودش را به اندازه درک ما به ما شناساند و رسم شکرگزاریاش را به ما الهام فرمود و پارهای از درهای علمش را به عنایت پروردگاریاش به روی ما گشود و ما را به بهرهای از اخلاص در توحیدش راهنمایی نمود و از الحاد و کفر و شک در مورد خود دور گردانید.»
شرح کوتاه
امام سجّاد(ع) در این گفتار خدا را شکر و سپاسگزاری میکند از این جهت که به انسان ابزار شناخت مانند: عقل، فكر، حافظه، استعداد، درک و بینش را عطا کرده و با این وسایل خود را به انسان شناسانده است و با ایجاد حقشناسی و خصلت تشکر از نعمتبخش، وظیفه شکرگزاری را به بشر عنایت فرمود: تو در پرتو ربوبیّت و خصلت پرورش دهندگی و رشد بخشیاش. درهای علم و معرفت را به روی بشر گشوده، در سایه این نعمتها و سرمایههای ارزشی، خلوص در توحیدش را به ما راهنمایی نموده و در پرتو چنين خلوصی، ما را از هر گونه مظاهر شرک، الحاد و شک، منزّه کرده است.
جملهی اخلاص در توحید، شامل همه شاخههای توحید و نفی همه گونه شرک میشود. با توجه به اینکه شرک بر دو گونه است: شرک ظاهری مانند: بتپرستی، دوگانهپرستی، تثلیث و شرک خفی مانند: ريا و خودنمایی، که امام صادق(ع) در این راستا فرمود:
«شرک، پنهانتر از حرکت مورچه در شب ظلمانی، بر روی لباس موئین سیاه رنگ است و یکی از اقسام آن این است که انسان انگشتر خود را برای طلب حاجت از خدا، از انگشتش گردش دهد.»[3]
مردی به محضر پیامبر(ص) آمد و پرسید: بالاترین مرحله علم چیست؟ پیامبر در پاسخ فرمود: «شناخت خدا آنگونه که شایسته اوست.» آنگاه در توضیح افزود: «اینکه بدانی خدا نه مثلی دارد، نه شبیهی و او را به عنوان معبود یکتا و آفریدگار قادر، اول، آخر، ظاهر، باطن، بشناسی که هیچگونه همتا و نظیر و شریک ندارد. این است حقیقت معرفت خدا.»[4]
چنان که در بند یک تا سه، دعای اول صحیفه میخوانیم:
«الْحَمْدُ لِلّهِ الْأَوّلِ بِلَا أَوّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ الّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيَّتِهِ اخْتِرَاعاً»؛
«ستایش از آن خداوندی است که اول است و قبل از او اولی نیست و آخر است و بعد از او آخری نیست.
خداوندی که دیدگان بینندهها از دیدن او نارسا و خیال و اندیشههای هر تعریفکنندهای از تعریفش درمانده است.
با قدرت خود جهانآفرینش را به زیبایی آفرید و با اراده و خواست خود آنها را بدون الگویی پدیدار ساخت.»
۲- در بند ۱۱ از دعای هفدهم چنین میخوانیم:
«اللّهُمّ وَ اعْمُمْ بِذَلِكَ مَنْ شَهِدَ لَكَ بِالرُّبُوبِيَّةِ، وَ أَخْلَصَ لَكَ بِالْوَحْدَانِيَّةِ، وَ عَادَاهُ لَكَ بِحَقِيقَةِ الْعُبُودِيَّةِ»؛
«خدایا! این دعای ما را (در اینکه ما را در سنگر محکم خود حفظ کنی) درباره هر کسی که به پروردگاری تو گواهی دهد و به یکتایی تو اخلاص ورزد و بر اساس بندگی حقیقی تو با شیطان دشمنی نماید شامل گردان.»
شرح کوتاه
در این فراز به سه مطلب که هر سه در محور توحید است اشاره شده که عبارتاند از:
١- مسئله ربوبیّت و پروردگاری خدا.
۲- مسئله یکتاپرستی خالص.
۳- و مسئله بندگی و پرستش حقیقی خدا.
بنابراین در این فراز مسئله توحید ربوبیّت، توحید در ذات پاک خدا و توحید عبادت دور از شیطان مطرح شده که امام سجّاد(ع) از درگاه الهی میخواهد که رهروان این سه صراط را در حصن محکم و دژ مستحکم خود نگهداری کند و آنها را در پرتو انوار توحید و شعبههای آن قرار دهد.
توحید ربوبیّت؛ یعنی ادارهکننده و مدّبر و مربی و نظام بخش عالم هستی، تنها ذات پاک خدا است. واژه رب که معادل آن در فارسی، پروردگار میباشد، بیش از نهصد بار، شاید بیش از همه اوصاف الهی در قرآن آمده، ازجمله تعبیر به ربّالعالمین بیش از چهل بار در آیات مختلف قرآن ذکر شده و این بیانگر اهمیّت این صفت الهی است. از جمله میخوانیم؛
«قُلْ مَن رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ»[5]:
«بگو چه کسی پروردگار آسمانها و زمین است، بگو الله.»
ریشه اصلی واژه ربّ، طبق نظر لغتشناسان، تربیت و سوق دادن چیزی به سوی کمال و رفع نقایص در جهات گوناگون مادی و معنوی. ذاتی. عرضی، صفات. اعتقاد و اخلاق است. نتیجه اینکه معنی اصلی ربّ همان تربیت و سوق به سوی کمال است و سپس به معانی ملازم آن نیز اطلاق شده است.
از گفتار واژه شناسان استفاده میشود که هرگاه واژه «ربّ» به طور مطلق ذکر شود، تنها به خداوند اطلاق میگردد و هرگاه به غیر خدا اضافه شود به صورت مضاف و مقیّد خواهد بود، مانند رَبُّ الدّار (صاحبخانه) و ربُّ الصَّبِیّ (مربی کودک) و ... و به طور کلّی خلوص توحید را باید در آیینه توحید ربوبی مشاهده کرد و معبودهای باطل را که واسطههای انسانها در طول تاریخ با خدا قرار گرفتهاند حذف نمود که با بودن چنین واسطههایی، توحید ربوبی حاصل نمیشود.
بنابراین تنها مربی و مدبّر مطلق جهان خدا است و اگر در قرآن میخوانیم: «فَالْمُدَبِراتِ أَمْراً»[6]؛ «سوگند به فرشتگان تدبیر کننده امور»، معنیاش این نیست که فرشتگان استقلال در تأثیر دارند، بلکه آنها به اذن خدا، مجری هستند و فرق است بین اجراکننده تدبیر به اذن خدا و مدبّر مطلق که ذات پاک خدا باشد.
در صحیفه سجّادیّه در موارد متعدد سخن از ربوبیّت خدا به میان آمده، به عنوان نمونه در بند ۴ دعای چهل و سوم میخوانیم که امام سجّاد(ع) خطاب به ماه میفرماید:
«فَأَسْأَلُ اللّهَ رَبّي وَ رَبَّكَ، وَ خَالِقِي وَ خَالِقَكَ، وَ مُقَدِّرِي وَ مُقَدِّرَكَ، وَ مُصَوِّرِي وَ مُصَوِّرَكَ»؛
«از درگاه خداوندی که پروردگار من و تو و آفریننده من و تو و اندازه گیرنده و چهره نگار من و تو است.»
پینوشتها:
[1] بحارالانوار، ج 77، ص 107.
[2] حج، آیه ۳۱. در آیه ۴۱ سوره عنکبوت نیز نظیر این تشبيه آمده است.
[3] بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۹۲.
[4] همان، ج ۳، ص 14.
[5] سوره رعد، آیه ۱۶.
[6] سوره نازعات، آیه ۵.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی